پارسا (بی نام سابق)پارسا (بی نام سابق)، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

بی نام !!!

بدنبال قیمه 2

بوق ....بوق ..... بابای بی نام: الو ....سلام.... دوست بابای بی نام: سلام....جانم بابای بی نام: حاجی شب هیئت بر قراره دوست بابای بی نام: آره چطور بابای بی نام: شام چیه(با خنده) دوست بابای بی نام: شام....حاجی بیا گشنه که نمیری بابای بی نام: نه حاجی مهمه برام دوست بابای بی نام: تو خجالت نیمکشی ....می خای بیای عزاداری یا شام بخوری(با خنده) بابای بی نام: حالا..... دوست بابای بی نام: آبگوشت ....میای؟ بابای بی نام: نه بابا نوش جونتون....قیمه می خوام دوست بابای بی نام: فردا شب ایشالا بابای بی نام: باشه ...فردا میام....فعلاً .... دوست بابای بی نام: خدا هدایتت کنه...میبنمت ----------------------------------...
7 آذر 1390

بدنبال قیمه

بعد از این همه انتظار که بابای بی نام با قیمه امام حسین برگرده با مرغ برگشت منم که ظهرش مرغ خورده بودم نزدیک بود حالم بد شه اخه در حالت عادیشم بشتر از یه وعده مرغ نمیتونستم بخورم چه برسه به اینکه......... ------------------------------------------------------------ امضا مامانه بی نام
7 آذر 1390

آخه اینم شد هوس...

نه ویاری....نه هوسی .... نه به ترشی نه به شیرینی...اصلا انکار نه انگار...برای من که بد نشده ولی نه ورداشت نه گذاشت .....هوس اونم چه هوسی شام هیئت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یعنی هرچی می خواست سه سوت سر کوچه میگرفتم....واسه این هوس حداقل 2 ساعت به صرف روضه و سینه زنی ....ما که بدمون نمیاد به این میگن توفیق اجباری خدا خیرش بده مامانه بی نامو هوسشم با همه فرق داره ...
5 آذر 1390

بابای عجول

نه به این شوری .... سوال هر روز صبح بابای بی نام از مامان بی نام: "عزیزم گفتی چند وقتته!!!!" نه ....مثل اینکه من عجله دارم راستی بابایی ... یه جورایی دارم پاقدمت و احساس می کنم تو کارم   ...
4 آذر 1390

طبیعی یا سزارین مساله این است!!!!

بیخیالم نمیشه.....روزی هزار بار میگه!!!!! یدفه میگه طبیعی 2 هزارتا حسن داره....یدفه میگه مردشورشو برد فقط سزارین ....و ... روز از نو.... امروز دیگه کلاً راحتم کرد گفت هیچکودوم !!!!!!!!!! اصلاً مردا باید وضع حمل کنن!!!!!! کمک با این مامنه بی نام ترسو!!!!!!!!! -------------------------- امضا بابای بی نام
2 آذر 1390

دوره زمونه ما

دوره زمونه بر عکس شده اصلا از بچه ها خوشم نمیاد البته تا 20 سالگی... ولی نمودنم چرا مثل مصداق گوشیه موبایل و موال که جاذبه عجیبی دارن بچه های فامیل معمولا از من خوششون میاد !!!! عجیبه خیلی..... نمونش ایناها عکس یادگاری میگیرن   امید وارم بی نام منم مثل اینا بشه ...بابا شو تحویل بگیره راستی باز این عکس و نگا میکنم ....یجورایی به من نمیاد بابا باشم....داداش بیشتر میاد ...
30 آبان 1390

معلومه که بی نام....

تعجب نداره....همیشه همینه....نه بابا نمیشه....مطمئنم.... آخه کیو دیدی واسه بچه ای که از نطفه بودنش 3 ماه بیشتر نگزشته و نمیدونه چیه اسم گذاشته که من بخوام اسم وبلاگ بزارم؟؟؟ همون بی نام خوبه فعلاً.... خودم: نمودونم فکنم من مریضم برم خودمو نشون بدم بد نیست.... خورزوخان خودم: شایدم زود بود.... خودم: ندیگه بابا 5 سال 2 نفره بسه دیگه....... خورزوخان خودم: آخه من تازه شده 27 سالمه خودم: زهره مار ....نکنه میخوای بچت رفت ابتدایی بگه به ارواح خاک پدرم! خورزوخان خودم: زبونتو گاز بگیر....پس چرا من هیچ حسی ندارم؟اصلا نمیفهمم این همه قربون صدقه رفتن مادر پدرای دیگرو تواین وبلاگا خودم: نگران خودمم خیلی بی عاطفم شاید....شایدم ناشک...
29 آبان 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بی نام !!! می باشد